اکوادور – سفر به ساحل اقانوس آرام: در جستجوی نهنگ ها
نوشته شده توسط : یاسین

 

ساعت ۷ صبح جلوی دفتر آژانس گردشگری بودیم که فقط چند متر با هتل ما فاصله داشت. همسفرهای دیگرمان هم آنجا بودند؛ دو دختر آلمانی، یک زوج اکوادوری و یک پسر جوان آمریکایی. جلیقه های نجات را بین ما تقسیم کردند و به سمت قایق حرکت کردیم. قایق نو و جادار بود. معمولا تعداد بیشتری را با این قایق ها به دریا می برند ولی خب این بار با گرفتن پول بیشتر، تعداد کمترِ مسافر را قبول کرده بودند.

قبل از حرکت، یکی از دخترهای آلمانی از من پرسید قرص ضد تهوع خورده ام یا نه. من که اصلا به این مساله فکر نکرده بودم جواب منفی دادم. او قرص اضافی همراه داشت، یکی به من و یکی هم به همسرم داد. قایق روشن شد و با سرعت زیاد به دل دریا زد. با خودم فکر کردم اصلا نیازی هم به قرص ضد تهوع نداشتم.

شاید نزدیک یک ساعت و نیم با سرعت در حال حرکت بودیم که قایق سرعتش را کم کرد. بعد هم کلا موتور قایق خاموش شد. قایقران و دستیارش به ما گفتند که از دور چند نهنگ را در اینجا دیده اند. همه ما از جا بلند شدیم و به دریا خیره شدیم تا شاید چیزی ببینیم؛ هر کس از یک طرف. گاهی یک نفر فریاد می زد که نهنگی را دیده است. اما به محض اینکه ما می خواستیم به سمت او برویم دیگر چیزی دیده نمی شد.

در همین لحظات که همه با شور و هیجان به دنبال نهنگ ها می گشتند، یکی از هیجان انگیزترین لحظات عمر من رقم خورد. لبه قایق ایستاده بودم و به آب نگاه می کردم که یک لحظه صدایی توجهم را به پایین قایق جلب کرد. باور نکردنی بود. در فاصله یک متری من در پایین قایق، قسمتی از بدن یک موجود بزرگ و غول پیکر از آب بیرون زده بود. آنقدر آن نهنگ اُبهت داشت و آنقدر به من نزدیک بود که از ترس قلبم تند تند می زد. فریاد زدم و نهنگ را به همسرم نشان دادم. او که با یک دست در حال فیلم گرفتن بود با دست دیگر من را از لبه قایق دور کرد و به عقب کشید. چند ثانیه بعد نهنگ با یک خیز خودش را به چندین متر آن طرف تر رساند و از ما دور شد.

 

آنقدر این صحنه هیجان انگیز بود که تا چندین دقیقه بعد هم ضربان قلبم تند می زد. واقعیت این بود که دیدن فیلم های سینمایی درباره نهنگ ها، ذهنیت من را درباره آنها کمی منفی کرده بود و از حمله آنها به قایقمان می ترسیدم. اما بعد از اینکه دیدم آن نهنگ آرام از زیر قایق ما رد شد بدون اینکه صدمه ای یا حتی ضربه کوچکی به آن بزند، ادامه سفر دریایی آن روز برایم راحت تر شد.

بعد از کمتر نیم ساعت توقف، قایق دوباره به راه افتاد. باز هم با سرعت به سمت اقیانوس پیش رفتیم تا شاید این بار شانس دیدن نهنگ های بیشتری را داشته باشیم. بعد از طی کردن مسافت زیاد دوباره قایق نگه داشت. به جایی رسیده بودیم که تعداد زیادی نهنگ در اطرافمان بودند. به هر طرف که نگاه می کردیم می توانستیم چند نهنگ را ببینیم که قسمتی از بدنشان از آب بیرون آمده بود. این بار کمتر از دفعه قبل از دیدن نهنگ ها می ترسیدم، شاید چون آنها را از فاصله نسبتا بیشتری می دیدم و احساس امنیت داشتم.

همه همسفرهایمان به هیجان آمده بودند و با دوربین هایشان این لحظه های زیبا را ثبت می کردند. بعضی از نهنگ ها بیشتر از آب بیرون می پریدند و گاهی هم از بالای سرشان آب به بیرون فوران می کردند؛ صحنه ای که همه را به ذوق می آورد. هر چه بیشتر از توقف مان در آنجا می گذشت نهنگ های بیشتری نمایان می شدند. البته من نتوانستم از همه آن لحظات لذت ببرم. با وجود خوردن قرص ضد تهوع، تکان های زیاد قایقِ خاموش روی اقیانوس، کار خودش را کرد. بعد از چند دقیقه تقریبا بی حال روی صندلی افتادم و دیگر چیزی متوجه نشدم تا وقتی که دوباره قایق به حرکت در آمد و آن تکان های آزار دهنده تمام شدند.

 

دیگر به آنچه می خواستیم رسیده بودیم. همه توانسته بودند تا دلشان می خواست، نهنگ ببینند و عکس و فیلم بگیرند. راه برگشت به سمت ساحل را پیش گرفتیم. در میانه راه اما یک تفریح دیگر هم برایمان در نظر گرفته شده بود. به یک جزیره مرجانی کوچک رسیدیم. قایق نزدیک آن توقف کرد. تعداد زیادی پرنده های زیبا، روی صخره های کنار آب نشسته بودند. ترکیب جزیره سنگی با پرنده هایی که بر فراز آن پرواز می کردند و آنهایی که در دامانش آرام گرفته بودند، در انحصار اقیانوس بی کران و آسمان بی نهایت آبی، یکی از نقاشی های زیبای طبیعت را رقم زده بود.

البته اینها فقط قسمتی از زیبایی های آن صحنه بود که می توانستیم ببینیم. قایقران و همکارش چند ماسک غواصی برایمان آوردند. پیشنهاد دادند هر کس تمایل دارد وارد آب شود و با این ماسک ها، ماهی های زیر آب را تماشا کند. از بین ما فقط دو دختر خانم آلمانی و همسر من داوطلب انجام این کار شدند و بقیه از این لذت صرف نظر کردند. همسرم هنوز هم از آن تجربه، با اشتیاق یاد می کند و می گوید یکی از زیباترین صحنه های زندگی اش را در زیر آب های شفاف اقیانوس دیده است. آب های آن منطقه برای غواصی مناسب هستند و تورهای گردشگری معمولا دوره های آموزش غواصی را هم برای توریست ها برگزار می کنند.

بعد از توقف نیم ساعته در کنار جزیره مرجانی، تقریبا پرونده سفر ما بسته شد و بدون توقف به ساحل پوئرتو لوپز برگشتیم. حسابی خسته و گرسنه بودیم و من بی حالی ناشی از دریازدگی را هم هنوز در بدن داشتم. اما احساس فوق العاده ای بر همه این خستگی ها غلبه می کرد. آن سفر برای همیشه، با همه جزئیاتِ زیبا و تکرار نشدنی اش در خاطرم ثبت شد.

اکوادور – سفر به ساحل اقانوس آرام: در جستجوی نهنگ ها

اکوادور – سفر به ساحل اقانوس آرام: در جستجوی نهنگ ها





:: برچسب‌ها: اکوادور ,
:: بازدید از این مطلب : 794
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 شهريور 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: